سیگار هزار و یک عیب داره
اما عوضش چند لحظه ایی آه سرد نمی کشی
دیدن آه خودت حس غریبی است
و چه قدر زیباست این وهم
تو دودش غرق می شوی
و خیال است که همبازی ات می شود...
سحر
وقتی شیطان بر خدا پیروز شد...
چشمانش برقی زد و پرسید: آیا وقتی به آنها وحشیانه تجاوز می شد،تو را صدا نکردند؟!
شک کن
به من شک کن
به همه چیز شک کن
طعم یک دختر باکره را به خاطر بسپار، همراه یک نخ سیگار
باز هم شک کن
فرصتی نیست
اما من هنوز زنده ام
و این یعنی یک جای کار می لنگد...
سحر
89.2.12
دل های زیادی رو در راه دل بستن خواهی شکست
این همه دل شکسته برای یافتن یک دلبند !
ارزشش رو داره ؟
در دل تاریکی شب
با چراغی به سراغم نرسید
هیچکس
موقع پژمردن فصل
با گلی تازه به باغم نرسید
هیچکس
هیچکس بازو به بازویم نداد ای روزگار
گل پریشان شد
زمستان شد بهار
از جوانی نیست چیزی یادگار
هیچکس این روزها هم درد و هم رازم نشد
آنگه از درد من و دلسردی سازم نشد
باد زیر بال پروازم نشد
هیچکس...
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند.
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند.
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد.
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد.
دلگیره دلگیرم از او
از او و آینه هایش
آن خودپسندی که دل را خون می کند ادعایش
او سر به بالا و مغرور
غافل از اینکه همیشه مردی علی رغم مردی افتاده بر دست و پایش