در دل تاریکی شب
با چراغی به سراغم نرسید
هیچکس
موقع پژمردن فصل
با گلی تازه به باغم نرسید
هیچکس
هیچکس بازو به بازویم نداد ای روزگار
گل پریشان شد
زمستان شد بهار
از جوانی نیست چیزی یادگار
هیچکس این روزها هم درد و هم رازم نشد
آنگه از درد من و دلسردی سازم نشد
باد زیر بال پروازم نشد
هیچکس...